سوال از مشاور

مدت ۱۱ هست که ازدواج کردم. می تونم بگم بعد از دو سال شروع زندگی ام با مشکلات زیادی روبرو شدم. مشکلاتی از قبیل خیانت همسرم، مشکلات مالی و غیره.

به کمک خداوند و صبری که داشتم و از همه مهمتر ترسی که از طلاق دارم تا حالا ادامه دادم.

اما در حال حاضر یک زندگی بسیار بی انگیزه و بی روح داریم. در حقیقت به عنوان همخونه با هم زندگی می کنیم. مدت ۸ سال است هیچ رابطه زناشویی هم نداریم. با توجه به این زندگی بی هدف تصمیم به طلاق توافقی گرفتیم. تا مرحله صدور حکم رفتیم.

الان فقط باید بریم محضر اما بین دو راهی ماندم. آیا همینطوری باید ادامه بدم تا یک زن مطلقه نشم با توجه به موقعیت شغلی و اجتماعی که دارم؟ یا طلاق بگیرم و مستقل زندگی کنم.

اینم بگم شوهرم نه دست بزن داره و نه بد دهن هست. فقط در حقیقت سالهاست طلاق پنهان گرفتیم. فقط توی یک خونه زندگی می کنیم. لطفاً راهنمایی بفرمایید که چه تصمیمی بگیرم. لازم به توضیح است هیچگونه نیاز مالی هم به همسرم ندارم ولی از پیامدهای طلاق میترسم.

پاسخ مشاور

انسان موجودی انطباق پذیر است. ما گاهی اوقات آنچنان با شرایط منطبق می شویم که دیگر مشکلات به چشممان نمی آید. شما از خیانت همسر سخن می گویید . اما آنقدر با آن کنار آمده اید که انگار دیگر به چشمتان نمی آید؟ شما از نداشتن شریک عاطفی می گویید. اما آنقدر با آن کنار آمده اید که انگار دیگر به چشمتان نمی آید؟ شما از نداشتن رابطه جنسی به مدت ۸ سال سخن می گویید. اما آنقدر با آن کنار آمده اید که انگار دیگر به چشمتان نمی آید؟

حالا یک سوال شما برای خودتان به عنوان یک انسان چه حقی قایل هستید؟ آیا اصلا خودتان را می بینید؟ طلاق رویداد خوشایندی نیست. اما طلاق یک راه حل است در زمانی که ازدواج کارایی خودش را ندارد. مگر خدواند نمی فرمایند که ما از شما برایتان همسرانی قرار داده ایم تا با آنها آرامش یابید؟! وقتی این آرامش نیست دیگر ماندن در رابطه چه معنایی دارد؟!

خیلی خوب است که به پیامدهای طلاق فکر کنید. اما حواستان باشد پیامدهای طلاق را به طور واقع بینانه در یک کف زندگی قرار دهید و پیامدهای این سبک زندگی (طلاق پنهان) را در کفه دیگر قرار دهید. آن وقت قضاوت کنید کدام یک به شما آسیب بیشتری می رساند؟