کسب و کار چیست؟

از «کسب و کار» تا «کسب و کار علمی»؛ نگاهی متفاوت به معنای واقعی موفقیت
می خواهم با شما دربارهی یک موضوع مهم صحبت کنم: «کسب و کار» واقعاً یعنی چه؟
شاید شما هم مثل خیلیها وقتی کلمه «کسب و کار» را میشنوید، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، درآمدزایی باشد: «یه کاری کن که پول دربیاری!» یا «یه چیزی بفروش!» و البته که این نگاه در ظاهر هم اشتباه نیست. ولی راستش را بخواهید، کسب و کار فقط به معنی درآمدزایی نیست.
من در مسیر کوچینگ با صاحبان کسبوکارهای کوچک بارها دیدهام که نگاه عمومی به کسبوکار، فقط فروش یا پول درآوردن است. اما در دنیای علمی و حرفهای، کسبوکار یک سیستم ارزشآفرین است که میتواند رشد کند و پایدار بماند.
بیایید با هم نگاهی بیندازیم به تفاوت این دو نگاه:
کسب و کار در نگاه عمومی: درآمدزایی و تمام!
- در نگاه عموم، کسبوکار یعنی:
هر کاری که بشه باهاش پول درآورد
یه شغل ساده که بتونی دخل و خرج رو بچرخونی
یه مغازه، یه پیج اینستاگرامی، یه کارواش، یا حتی دستفروشی
شاید هم حق دارند! چون بالاخره مهمترین دغدغه بیشتر آدمها این است که «امروز» درآمد داشته باشند و بتوانند زندگیشان را بچرخانند.
اما در نگاه علمی: کسبوکار یعنی ارزشآفرینی
در دنیای علمی، کسبوکار فقط یک شغل ساده نیست. طبق تعریفهای علمی (مثلاً در کتابهای مدیریت مثل «مدیریت کسبوکار» استیفن رابینز یا مقالاتی که در ژورنالهای علمی منتشر شدهاند)، کسبوکار یعنی:
- یک مدل ارزشآفرینی مشخص داشته باشد (چه چیزی را برای چه کسی تولید میکند و چرا)
- با محیط تعامل کند (مشتری، تأمینکننده، رقبا، قوانین).
- برنامهریزی داشته باشد (اهداف، استراتژی، بازاریابی، مالی).
- قابلیت رشد و توسعه داشته باشد (نوآوری، یادگیری، پایداری).
- مسئولیت اجتماعی را بپذیرد (رضایت مشتری، اخلاق، محیطزیست).
چند مثال ساده
🔸 دستفروشی در مترو
👥 نگاه عمومی: “دستفروش هم کسبوکاره، چون داره پول درمیاره”
🔍 نگاه علمی: “بله، اما اگر مدل کسبوکار، تعامل با بازار و برنامه رشد نداشته باشد، احتمال بقا و پیشرفت خیلی کم است”
🔸 مغازه خردهفروشی
👥 نگاه عمومی: “یه مغازهست؛ یعنی کسبوکاره.”
🔍 نگاه علمی: “اگر برنامهریزی خرید و فروش، خدمات مشتری، بازاریابی و تعامل با رقبا و قوانین داشته باشد، آره، اون وقت میشه کسبوکار علمی”
🔸 پیج اینستاگرامی فروش لباس
👥 نگاه عمومی: “یه پیج راه انداخته، محصول میفروشه، پس داره کسبوکار میکنه”
🔍 نگاه علمی: “اگر استراتژی محتوا، خدمات مشتری، لجستیک و تحلیل داده داشته باشه و از نظر قانونی هم مجوزها رو رعایت کنه، اون موقع میشه گفت یک کسبوکار علمی داره”
چرا این تفاوت مهمه؟
خیلی از صاحبان کسبوکارهای کوچک در همین نقطه گیر میافتند؛ یعنی فکر میکنند همین که پول درمیارن، پس همه چیز حله! اما کسبوکار علمی یعنی اینکه:
- برای کارمون برنامهریزی کنیم.
- با بازار و مشتریان تعامل کنیم.
- یاد بگیریم، رشد کنیم و ارزش خلق کنیم.
چرا باید از نگاه عمومی به علمی حرکت کنیم؟
چون وقتی کسبوکار ما فقط بر اساس نگاه عمومی پیش بره، شاید بتونیم امروز پول دربیاریم؛ اما فردا چی؟ با تغییر شرایط بازار، رقبا، تکنولوژی و حتی قوانین، خیلی زود شکست میخوریم کما اینکه با توجه به تحولات تکنولوژیک و تحولات اقتصادی چند سال اخیر چه در سطح جهانی و چه در سطح ایران بسیاری از صاحبان کسب و کار به معنای عمومی شکست را تجربه کردند و برای کسب درآمد بازگشتن به مدل شغلی سنتی یعنی کارمندی را انتخاب کردند.
درحالیکه وقتی کسبوکار علمی باشه، یعنی سیستمسازی داریم؛ یعنی میدونیم چطور بازار رو تحلیل کنیم، مشتریهامون رو بشناسیم، برای توسعه و نوآوری آماده باشیم و حتی توی بحرانها دوام بیاریم یا حتی در کسب و کارمان تغییر ایجاد کنیم تا از تحولات ایجادشده برای ما تبدیل به فرصت رشد شود.
بزرگترین موانع در حرکت از کسب و کار به معنای سنتی به کسب و کار به معنای علمی
- ناآگاهی و کمبود دانش مدیریتی
خیلی از صاحبان کسبوکار سنتی، اصلاً با مفاهیمی مثل مدل کسبوکار، استراتژی، تحلیل بازار، مدیریت منابع انسانی یا برنامهریزی مالی آشنا نیستند. در نگاه سنتی، کسبوکار یعنی “خودم باشم و هرطور شد، کار کنم”. در دنیای علمی، نیاز به دانش پایهای مدیریت، بازاریابی، مالی و رهبری داری
- مقاومت به تغییر
کسبوکارهای سنتی معمولاً به روشهای قدیمی خود وابستهاند. تغییر، ترسناک است؛ مثلاً ترس از شکست، ترس از هزینه، ترس از دست دادن مشتری. این باعث میشود حتی اگر آگاهی هم داشته باشند، حاضر نباشند تغییر کنند.در دنیای علمی، تغییر و نوآوری بخش جداییناپذیر موفقیت است.
- ضعف در خودشناسی
خیلیها واقعاً نمیدانند نقاط قوت و ضعفشان چیست. مثلاً نمیدانند آیا روحیه رهبری دارند یا نه، چقدر میتوانند با مشتری ارتباط برقرار کنند، یا حتی آیا برای کار تیمی مناسباند یا نه. در نگاه علمی، شناخت خود (Self-Awareness) و مهارتهای فردی یک بخش مهم مدیریت کسبوکار است.
- تمرکز بیشازحد بر “امروز“ و بیتوجهی به “آینده“
در نگاه سنتی، مهمترین چیز، کسب درآمد فوری است: “ببینم امروز چقدر فروختم”. درحالیکه نگاه علمی میگوید: “امروز را بفروش، ولی فردا را هم بساز.” در دنیای علمی، برنامهریزی استراتژیک، تحلیل بازار، و مدل رشد از ضروریات است.
- عدم استفاده از ابزارهای تحلیلی و فناوری
کسبوکارهای سنتی معمولاً از ابزارهای ساده (مثل حساب دفتری، چرتکه، کاغذ و قلم) استفاده میکنند. اما در دنیای علمی، ابزارهای دیجیتال، نرمافزارهای CRM، ERP و تحلیل داده بخش جداییناپذیر مدیریت هستند .نداشتن دانش استفاده از این ابزارها، یک مانع مهم است.
- نداشتن شبکهسازی و تعامل حرفهای
خیلی از کسبوکارهای سنتی «در جزیرهای تنها» کار میکنند و اهل همکاری، یادگیری از رقبا، حضور در شبکههای صنفی و حرفهای نیستند. نگاه علمی به ارتباطات و شبکهسازی بهعنوان یک سرمایه کلیدی نگاه میکند.
- نبود برنامهریزی و ساختار
در کسبوکار سنتی، تصمیمات لحظهای و شخصی گرفته میشود؛ درحالیکه در کسبوکار علمی، ساختار سازمانی، وظایف مشخص و سیستمهای کنترل و ارزیابی وجود دارد.
رسالت من؛ ایجاد پلی میان این دو نگاه
حرکت از کسبوکار سنتی به علمی، یک فرآیند یادگیری و تغییر مستمر است:
- باید دانش مدیریتی بهدست بیاوریم.
- باید ذهنیت رشد و پذیرش تغییر داشته باشیم.
- باید خودمان را بهتر بشناسیم.
- باید ابزارها و فناوریها را یاد بگیریم و استفاده کنیم
- باید به برنامهریزی و ساختار اهمیت بدهیم.
کاری که من بهعنوان روانشناس و کوچ کسبوکار انجام تمایل دارم انجام دهم همراهی با شما برای طی کردن این مسیر است. منتظر شنیدن داستان شما و کمک کردن به رشد کسبوکارتان هستم.
دیدگاهتان را بنویسید